جدول جو
جدول جو

معنی پاک مغز - جستجوی لغت در جدول جو

پاک مغز
آنکه مغز و اندیشه پاک و درست دارد پاک اندیشه پاکرای زیرک تیز هوش تیز ویر
فرهنگ لغت هوشیار
پاک مغز
پاک رای، پاک اندیشه، پاکیزه مغز، زیرک، هوشیار
تصویری از پاک مغز
تصویر پاک مغز
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاک مغزی
تصویر پاک مغزی
پاکرایی تیز هوشی تیز ویری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای لغز
تصویر پای لغز
پالغز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک مهر
تصویر پاک مهر
آنکه دوستی او آمیخته بغرض نباشد صفی صفیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک منش
تصویر پاک منش
پاک فطرت پاک جبلت پاک اندیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک مرد
تصویر پاک مرد
مرد پاک صالح مقابل ناپاکمرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک روز
تصویر پاک روز
روز روشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چار مغز
تصویر چار مغز
گردو گردکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشک مغز
تصویر خشک مغز
تند خود سودایی، دیوانه وش احمق خل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشت مغز
تصویر پشت مغز
مغز حرام حرام مغز نخاع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوچ مغز
تصویر پوچ مغز
احمق ابله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبک مغز
تصویر سبک مغز
سبک سر، سفیه، ابله، سبک عقل، کم خرد، برای مثال سبک مغزان به شور آیند از هر حرف بی مغزی / به فریاد آورد اندک نسیمی نیستانی را (صائب - لغت نامه - سبک مغز)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاک باز
تصویر پاک باز
پاک باخته، کسی که در قمار تمام دارایی خود را ببازد، کنایه از کسی که با نظر پاک به معشوق خود می نگرد، عاشق صادق، شخص وارسته، زاهد و تارک دنیا، برای مثال تمنی کند عارف پاک باز / به دریوزه از خویشتن ترک آز (سعدی۱ - ۵۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خشک مغز
تصویر خشک مغز
فاقد توانایی دریافت افکار جدید، قشری
کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوه گو، بیهوده گو، یاوه سرا، هرزه گو، هرزه خا، خیره درا، ژاژدرای، هرزه لاف، هرزه لای، یافه درای، ژاژخا، مهذار، هرزه درای، افسانه پرداز، افسانه گو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خشک مغز
تصویر خشک مغز
((~. مَ))
تندخو، احمق، خل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سبک مغز
تصویر سبک مغز
((~. مَ))
سبکسر، سفیه، سبک عقل، کم خرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاک روز
تصویر پاک روز
روز روشن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاک منش
تصویر پاک منش
پاک سرشت، پاک نهاد
فرهنگ فارسی عمید
جایی که پادر آن لغزد زمینی که پا در آن لغزد، جرم خطا زلت عثر، خرابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با مغز
تصویر با مغز
استوار، پرمغز، آکنده
فرهنگ لغت هوشیار
که مغز بسیار دارد. یا گفته پر مغز. سخن پر معنی. یا مرد پر مغز. بسیار دانا
فرهنگ لغت هوشیار